ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
واژه نفاق در اصطلاح به معنای مخفی کردن کفر و تظاهر به ایمان می باشد .این واژه گرچه عربی است اما عرب قبل از اسلام با چنین اصطلاحی آشنا نبود ، هر چند خود لفظ در میان آنان وجود داشته ولی اصطلاح نفاق به وجود آمده در دوره اسلامی است و برای اولین بار در قرآن استعمال نفاق به معنای کسی که «کفر» را پنهان داشته و خلاف آن را اظهار کند آمده است که عرب پیش از اسلام آن را بدین معنا به کار نمی برد .
ابن اثیروابن منظوردراین باره می نویسند :
«وَ هُوَ اِسمٌ لَم یَعْرِ فْهُ الْعَرَبُ بِالْمَعْنی ِالمَخْصُوصِِِِِِ َوهُوَ الَّذی یَسْتُرُ کُفْرَه وَیُظهَرُُایمانَهُ» (نهایه،5/98؛ لسان العرب،14/244).
نفاق اسمی است که عرب آن را به این معنابکار نمی بردند وآن عبارت است از کسی که کفرش را پنهان داشته وایمانش را ظاهر می سازد.
اصطلاح «نفاق» با معنای لغوی آن ارتباط و پیوستگی دارد . چرا که نفاق دخول در دین از دری و خروج از در دیگر است و ملازم با دورویی و مخفی کاری است .
از مطالب فوق چنین استفاده می شود که نفاق در اصطلاح به کسی می گویند که به ظاهر و زبان زشت ایمان و خداپرستی و پاکی می گیرد اما در درون و باطن بدور از چشم هم دینان به راه دلخواه شرک و ستم و استبداد می رود یعنی به ظاهر اسلام آورده و در باطن کافر بوده و ظاهرش برخلاف باطنش می باشد .